سعید جان

سلام دیشب سعید تلویزیونو انداخت بیچارمون کرد . حالا تصویر دو رنگه شده . نصف لباس خانمه تو سریال دیشب قرمز بود و نصفش آبی !! خداروشکر روی خودش نیفتاد . ما که هنگ کرده بودیم و نشد بپریم بگیریمشون (‌حالا سعید هیچی تلویزیون رو هم نتونستیم بگیریم گمونم کلی خرج رو دستمون گذاشته) آخه جدیدا یاد گرفته بود هی بره از دکمه تلویزیونو خاموش کنه یا بچرخونتش . فک نمی کردم یه موقع بیفته . اینم عکس سعید کنار میز تلویزیون . میره اون گوشه بین دیوار و میزتلویزیون فکر می کنه قایم شده و ما نمی بینیمش . من و باباش هم هی میگیم : ا پس سعید کو ؟‌سعید کجاس ؟ بعد میاد بیرون میخنده فک میکنه هیجان زده شدیم .   ...

سلام شنیدم باید بعد از تولد بچه حداقل یه بار کچلش کنی تا موهاش تقویت بشه . راست و دروغش رو نمیدونم . اما بخاطر پسرم بالاخره روز 5 شنبه آخر تیر سعیدمو بردیم سلمونی و کچلش کردیم . گفتم حداقل تو این تابستون گرما یه ذره خنک شه . روزای اول که برام خیلی عجیب غریب بود حتی تو مهد از پشت که دیدمش نشناختم و سراغ پسرمو از مربیش گرفتم و کلی ضایع شدم اما راستش امروز که عکسای قدیمیشو دیدم با مو به نظرم عجیب و غریب اومد . با این حال موهاشو دوس دارم . خوشم میاد وقتی با موهاش بازی میکنم . پس دعا کنید زودتر موهاش در بیاد .       ...

سلام اگه نی نی تون هنوز آبله مرغون نگرفته به وبلاگ سعید نزدیک نشید . این مدت که نبودم آپ کنم گیر مریض داری بودم . پسر خوشگلم تو تعطیلی هفته پیش آبله مرغون گرفت . دیدن صورت پر از دونه اش دلمو آتیش می زد . پیشونی پر تبش هم دستمو . هر چی بود خدا رو شکر تموم شد . دو تا عکس از این روزا اینجا گذاشتم که هم حساب کار دستتون بیاد هم ببینید پسر ناز نازی من چه شکلی شده بود و هم یادگاری بمونه برا وقتی بزرگ میشه و وبلاگ خودشو میبینه .     ...

پسر ناز من تو خواب این شکلی میشه : ...

سلام اینم چند تا عکس جدید و خوشگل از سعید کوچولو که این روزا خیلی مامانی شده و با اینکه خیلی خوش اخلاقه  تا یه لحظه تنهاش میذارم گریه اش میره هوا .       ...

سلام خوب چیکار کنم تو چش هر پدر مادری بچه خودشون قشنگ ترینه . منم دوس دارم هی عکسای پسرمو بذارم و ببینم . راستی اتفاقی یه سایت جلب پیدا کردم که شعرهای کودکانه و از این جور چیزا داره . دوس داشتین سر بزنید . آدرسشو تو لینکام گذاشتم . به اسم مامان بابا . نی نی سایت هم که فک نکنم معرفی بخواد همه میشناسید حتما . سعید و دختر خاله اش ...

اینم چند تا عکس تنوری داغ که همین امروز صبح از پسرم گرفتم . ...

Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin:0cm; mso-para-margin-bottom:.0001pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:10.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#0400; mso-fareast-language:#0400; mso-bidi-language:#0400;} سلام این عکسا رو روز تولد یه یک سالگی پسرکم ازش گرفتم . سعیدم قشنگ نیست ‍؟ روزی که یه ساله...

 امروز روز تولد وبلاگ توئه سعید جان خودت سه روز پیش 10 ماهه شدی و امروز وبلاگت یه روزه . می خوام تاریخ همه کارهای تو رو اینجا وارد کنم که چند سال دیگه وقتی  بزرگتر شدی عکسهات رو تو این وبلاگ تماشا کنی و ببینی چقد رشد کردی و بدونی مامانت حتی وقتی تو مهد هستی به یادت بوده .  میخوام وقتی رفتی مدرسه اینا رو بخونی و بفهمی چقد خوب و سریع رشد کردی و مامانت حواسش به لحظه لحظه رشدت بوده . دوستت دارم پسرم . برای همیشه      ...

سلام چیز زیادی به تولد سعید نمونده . اولین باره که میخوام براش تولد بگیرم و تجربه ای ندارم . میشه لطفا ماماناو باباهای با تجربه راهنماییم کنن . چیکار کنم که تولدش خوب برگزار بشه . شما چه کارای قشنگ یا جدیدی انجام دادید ؟ دوس دارم در آینده که سعید عکسای تولدشو میبینه خوشحال و راضی باشه . کمکم کنید .